علیرضا نفیسی، محسن اشعاری، سعید طهماسبی
- آیا اینکه «چه کسی» خواستهای از ما داشته باشد، در تصمیم و رفتار ما تفاوتی ایجاد میکند؟
- «اعتماد» مردم به حاکمیت، عاملی تعیینکننده در موفقیت سیاستهای عمومی است. آیا میتوان در شرایط بیاعتمادی به حاکمیت، به روشهایی برای اثرگذاریِ بیشتر بر رفتارهای شهروندان اندیشید؟
- چقدر از رفتارهای روزمره ما تحت تأثیر انتظارات و خواستههای اطرافیان است؟
- چگونه میتوان رفتارهای «همشکل» را در جامعه ایجاد یا کنترل کرد؟
برای تعمق بیشتر در پرسشهای فوق و مشاهده نمونههایی واقعی در امریکا، انگلستان و ایران، شما را به خواندن این یادداشت توصیه میکنیم.
برای پیادهسازی هر سیاست، معمولاً یک برنامه اقدام تهیه میشود[۱]. البته دیدگاههایی وجود دارد که اصولاً سیاست را خودظهور[۲] از درون جامعه یا از دل اجرا و با توجه به ماهیت پیچیده آن، غیرقابلبرنامهریزی میداند. فرض ما در این قسمت این است که فارغ از چگونگی فرایند تدوین سیاست (تحلیلی و علمی از بالا یا صرفاً سیاسی و اجتماعی) و پیچیدگی موضوع آن، بالاخره نیاز به یک برنامه اقدام مدون وجود دارد که مبنای عمل بوروکراتیک دولت قرار گیرد و بر اساس آن، ارزیابی صورت پذیرد.
در این بخش، نگاهی به ساختار و اجزای این برنامه خواهیم داشت. قطعاً بسیاری از بحثهایی که در ادبیات مدیریت و سیاستگذاری عمومی ذیل موضوع برنامهریزی آمده است، در اینجا میتواند مفید باشد. برخی از این نکات، جنبه عمومی دارد و میتواند و باید در انواع سیاستها مورد استفاده قرار گیرد؛ مثلاً اصل تعیین اهداف، مسئولیتها و شاخصها در تمامی حوزههای سیاستگذاری وجود دارد. در مواردی نیز رویکرد رفتاری، دارای دلالتهای اختصاصی در برنامه اقدام هست که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. در این یادداشت تلاش میکنیم که بهطور اجمالی آنچه را یک سیاستگذار ایرانی به ویژه با رویکرد رفتاری، نیاز دارد در مورد برنامه اقدام بداند، به همراه نمونههای موردی مربوط به آن ارائه کنیم.
۱- اولویتهای اساسی، اهداف کلان و مسئولین آنها
یکی از ارکان سیاستگذاری عمومی، تعیین اولویتهاست. هزاران مسئله و موضوع قابلرسیدگی در اجتماع وجود دارد و در هر موضوع، دهها زیرموضوع هست که پرداختن به همه آنها مطلوب است! خاصیت اصلی این اولویتها این است که تمامی نیروها و ظرفیتهای دولتی و خصوصی را بهسوی چند هدف مشخص و توافق شده متمرکز میکند و از میان انبوه مسائل اجتماعی که هر جامعه با آنها دستوپنجه نرم میکند، تمام توجهات را بهسوی حل چند مسئله اصلی و ریشهای سوق میدهد. این اولویتهای اصلی، معمولاً طی یک فرایند سیاسی (و شاید کمتر تحلیلی) تعیین میشوند و معمولاً ذینفعان اصلی در شکلگیری آنها مؤثرند[۳]. البته برخی از اولویتها نیز بهصورت تحلیلی بدست میآیند: مثلاً ممکن است هدفگذاری بخشی از جامعه یا تمرکز بر قسمتی از مسئله، کلیدیتر دانسته شود و در نتیجه، منابع بر بهبود آن متمرکز شود.[۴]
برای هر یک از این اولویتهای اساسی، چشماندازی بهصورت یک یا چند هدف کلان[۵] ترسیم میشود. این اهداف، افقی چندساله (حدود ۵ ساله) دارند و نشان میدهند در آن موضوعِ دارای اولویت، چه آینده مطلوبی مورد انتظار است[۶]. با توجه به اینکه هدف نهایی ما در اینجا، «سیاستگذاری برای تغییر رفتار» است، بهتر است این اهداف کلان، از جنس گزارههای «رفتاری» باشد؛ بهعنوانمثال، فرض کنید مسئله ما، بهبود فرهنگ ترافیک در کشور است و اولویتهای اساسی ما، «کاهش رانندگی پرخطر»، «احترام به حقوق دیگران در رانندگی» و «کاهش خشونت و پرخاشگری در رانندگی» است. در این صورت برای اولویت اول، میتوان هدف کلانی به این صورت تعیین کرد: «کاهش رفتارهای پرخطر رانندگی در جادههای بیرون شهری و بزرگراههای درون شهرها بهنحویکه تصادفات ناشی از این رفتارها، به کمتر از یکسوم کاهش یابد». خوب است این اهداف، بهاندازهکافی بزرگ، مهیج، بهسختی دستیافتنی (در عین امکانپذیری) و قابلاندازهگیری باشند.
معمولاً برای هر هدف کلان، یک نهاد مسئول تعیین میشود که او با همکاری و هماهنگی سایر نهادهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی برای پرداختن به آنها تلاش کند. درواقع پاسخگویی و مدیریت اصلی کار، معمولاً بر عهده یک نهاد با اختیارات قانونی و توانمندیهای کافی است، ولی طبیعی است که او بهتنهایی از پسِ حل یک اولویت اساسی شهر یا کشور برنیاید (به خاطر ماهیت بینرشتهای و بیندستگاهی بودن این دست موضوعات کلان) و لازم باشد با کمک سایرین به حل مسئله بپردازد[۷].
برای مثال در این زمینه، به نمونههای زیر توجه فرمایید:
۱- پنج پیمان با پنج رئیسجمهور
به خبر زیر توجه کنید:
«بر اساس گزارشها، نرخ فارغالتحصیلی از دبیرستانهای آمریکا در سال ۲۰۱۵ به رکورد تاریخی ۸۱.۴ درصد رسیده است و اخبار گوشهکنار نشان از امیدواری به این روند دارند. البته همچنان مسائلی برای تحصیل دانشآموزان سیاهپوست، دانشآموزان با خانوادههای کمدرآمد و دانشآموزان معلول، وجود دارد که بر این روند بیتأثیر نیستند.»[۸]
«اتحاد پنج پیمان آمریکایی»[۹] تشکیلاتی است که در سال ۱۹۹۷ و در نشستی با همین نام که با حضور پنج رئیسجمهور سابق آمریکا، دهها فرماندار ایالت و شهردار و تعدادی سازمان مردمنهاد، برگزارشده بود، درزمینه حمایت از مسائل نوجوانان، تأسیسشده است. این نهاد برای گسترش فعالیتهای خود توانسته است مشارکت بیش از ۳۸۰ سازمان، اعم از سازمانهای غیرانتفاعی، کسبوکارها و انجمنهای دانشآموختگان را جلب کند.[۱۰] چارچوب اقدامات در این سازمان بر اساس ۵ پیمان کلی شکلگرفته که شامل «مراقبتهای بزرگسالان»، «مکانهایی امن»، «شروع سالم» برای کودکان، «فرصتهایی برای کمک به سایرین» و «آموزش مؤثر»[۱۱] است.[۱۲] گفتنی است رویداد، بزرگترین اتحاد بینبخشی[۱۳] کشور درزمینه مسائل نوجوانان از سال ۱۹۹۷ تاکنون محسوب میشود.
در سال ۲۰۱۰، سازمان با هدف تمرکز بر مسئله آموزش (پیمان پنجم)، کمپینی با عنوان Gradnation تشکیل داد با این هدف که در افقی ۱۰ ساله نرخ فارغالتحصیلی مدارس این کشور را به بالای ۹۰ درصد برساند. در این راستا راهبرد آگاهیبخشی و الهامبخشی اقدامات در کشور
در راستای بهبود وضعیت آموزش نوجوانان از طریق برگزاری ۱۰۵ اجلاس در نقاط مختلف ایالاتمتحده در دستور کار دهساله این کمپین قرار گرفت. مسئولیت اجرا و
نظارت برنامه نیز به عهده سازمان «اتحاد پنج پیمان آمریکایی» است.[۱۴]
پرسشهایی برای بحث:
۱- در این نمونه، اولویتهای اصلی برنامه چه بودند؟ هدف کلان برای پیمان پنجم چه بود؟
۲- طی چه فرایندی اولویتهای اصلی برنامه تعیین شدند؟ این فرایند چه تأثیری در عزم نهادهای مختلف در پیگیری مسئله جوانان میتواند داشته باشد؟
۲- هدفگذاری SMART در بهبود سلامت منطقه[۱۵]
یک سازمان سلامت در شرق انگلستان بهدنبال غربالگری تعداد بیشتری از جوانان برای شناسایی بیماری کلامیدیا[۱۶] بود. این سازمان در «تعیین دامنه»[۱۷] سیاستگذاری، با بخشبندی جامعه هدف، مخاطبان بالقوه را شناسایی نمود، ولی به دلیل منابع محدود، تصمیم گرفت تا بهجای متمرکز نمودن اقدامات خود بر جوانان، تنها بر یک بخش خاص (ارائهدهندگان خدمات غربالگری در منطقه) تمرکز نماید. بدین منظور سازمان مذکور، از چارچوب هدفگذاری SMART بهره گرفت.
SMART، مخفف حروف اول ویژگیهای یک هدف خوب است[۱۸]؛ بر اساس این چارچوب، اهدافی که برای یک مداخله در نظر گرفته میشود، باید قابلاندازهگیری، قابلدستیابی، دقیق و مشخص، واقعی و تحت بازه زمانی دقیقی باشند. درنتیجه، هدف زیر تعیین گردید:
«افزایش سطح پوشش غربالگری بیماری کلامیدیا در جوانان ۲۴-۱۶ ساله، در مراکز غربالگری منطقه به سقف ۲۵ درصد، تا پایان مارس ۲۰۱۰»
پرسشهایی برای بحث:
۱- شناسایی جامعه هدف، چه تأثیری بر تعیین اهداف مداخله سازمان داشت؟
۲- به نظر شما تمرکز صرف بر تنها یک بخش خاص از جامعه هدف (ارائهدهندگان خدمات غربالگری)، چه مزایا و معایبی به همراه داشته است؟
۳- در این سازمان با اهداف SMART آشنا شدید. تحقیق کنید اهداف HARD چیستند و مورد استفاده آنها را با هم مقایسه نمایید.[۱۹]
۴- به نظر شما میتوان از چارچوب SMART برای تدوین اهداف کلان استفاده کرد؟ کاستیهای آن چیست؟
۲- اقدامات اجرایی[۲۰]، اهداف کمی[۲۱] و تقسیمکار
برای تحقق هر هدف کلان، اقداماتی توسط مجموعهای از دستگاههای اجرایی باید انجام پذیرد. لذا در مرحله بعد، باید ذیل هر هدف کلان، اقدامات لازم برای تحقق آن آورده شود؛ این اقدامات دارای خصوصیاتی هستند که هر یک از آنها نیز معمولاً در سند سیاستی آورده میشوند:
- سند برنامه اقدام، توافقنامهای است که نشان میدهد نقش هر دستگاه حاکمیتی در مداخله مدنظر چیست. به همین دلیل، مسئولیت اجرایی کردن هر اقدام، کاملاً در حیطه اختیارات و توانمندیهای یک سازمان بخش عمومی قرار میگیرد. البته ممکن است خودِ آن دستگاه حاکمیتی در اجرای آن اقدام، صرفاً تسهیلکننده و تنظیمگر باشد و از ظرفیتهای غیردولتی یا غیررسمی مانند بخش خصوصی، اجتماعات و گروههای مردمی نیز استفاده کند؛ منتها در نهایت، آن دستگاه است که در مورد اجرای آن اقدام، مسئول و پاسخگو است.[۲۲]
- هر یک از این اقدامات، قابلسنجش و ارزیابی با شاخصهایی هستند و برای هر شاخص، اهداف کوتاهمدت و کمّی تعیین میشود.
- لازم است زمانبندی آغاز و پایان (زمان دستیابی به هدف) هر یک از اقدامات نیز مشخص شود.
با توجه به اینکه اهداف کلان دارای افق میانمدت و چندساله هستند، ممکن است لازم باشد اقدامات اجرایی پشتسرهم و متوالی برای دستیابی به آن لازم باشد که درواقع نمایانگر فازهای اجرایی سیاست اصلی هستند.[۲۳]
معمولاً گفته میشود که تدوین اقدامات باید مبتنی بر «شواهد» (شواهدمحور[۲۴]) باشد یا بهعبارتدیگر، مبتنی بر «نظریه»، «شناخت سیستماتیک ما از جامعه هدف» و یک «مدل منطقی»[۲۵] تدوین شود. یعنی معلوم باشد که چرا تصور میکنیم این اقدامات به نتایج مطلوب منتهی میشود و اینکه مداخلات ما، چگونه منجر به اهداف مورد انتظار میشود.[۲۶]
۳- شاخصهای ارزیابی
در یک سند سیاستی، لازم است شاخصهایی برای سنجش و ارزیابی میزان موفقیت سیاست آورده شود. یک خاصیت مهم این شاخصها این است که میتوانند بهصورت عینی منظور از اهداف و اقدامات را بیان کنند و انتظارات از دستگاههای مجری را شفاف نمایند. این شاخصها، باید انواع متنوعی داشته باشند. معمولاً گفته میشود همه انواع شاخصهای نتیجهای (برای سنجش اهداف کوتاهمدت و بلندمدت) و فرآیندی (برای سنجش نحوه انجام کار) باید در سند سیاستی وجود داشته باشد.
یکی از مصارف مهم شاخصها، استفاده از آنها برای ارزیابی سیاست در زمان اجرا و تعیین اهداف کمّی برای آن است. لذا برای برخی از شاخصها، باید مقادیر اولیه (مقادیر مبنا یا مقادیر وضع موجود) و مقادیر ایدهآل (مقادیر وضع مطلوب) بهدست آید. مقادیر اولیه، با مراجعه به بانکهای اطلاعاتی و آمارهای موجود و یا مطالعات میدانی بهدست میآید. مقادیر مطلوب، معمولاً با توجه به اهداف، ملاحظات اجرایی و تشخیص مدیریتی وضع میشود. پس از بهدست آوردن این دو مقدار، باید شکاف میان آن دو تحلیل شده و مثلاً در گامهای یکساله، برای رفع شکاف، هدفگذاری انجام گیرد.[۲۷]
در سال ۲۰۱۰ دولت ائتلافی به نخستوزیری دیوید کامرون (متشکل از احزاب محافظهکار و لیبرال دموکرات) در انگلستان روی کار آمد. سپس برنامه بلندمدت دولت (۲۰۱۵-۲۰۱۰) با مشارکت این دو حزب، تحت عنوان «ائتلاف: برنامه ما برای دولت»[۲۸] تدوین شد. برایناساس مقرر شد تمامی دستگاههای دولتی، برنامههای خود را بر اساس اولویتهای مورد تأکید دولت ائتلافی تدوین نمایند. لذا وزارتخانهها ملزم شدند تا اقدامات و وظایف خود در راستای اولویتهای سند مذکور را در «طرح کلان پنجساله» خود تبیین نمایند. اهم مواردی که هر دستگاه باید در طرح کلان خود ارائه میکرد، عبارتند از اولویتهای مورد نظر دولت ائتلافی در دستگاه مذکور، سیاستها و اقدامات اصلی ذیل هریک از اولویتها، هزینهکرد سالیانه اقدامات در طول دوره پیشبینیشده و سایر دادههای مربوطه (همچون شاخصهای ورودی و خروجی، ساختار سازمانی برای اجرای اقدامات و…). بهعنوان نمونه میتوان به برخی از اجزای طرح کلان پنجساله وزارت فرهنگ، رسانه و ورزش (DCMS) در سالهای ۲۰۱۵-۲۰۱۰ اشاره نمود[۲۹].در شکل زیر، ۵ اولویت اصلی این وزارتخانه در راستای تحقق اولویتهای دولت ائتلافی ارائهشده است.

همچنین در شکل زیر، بخشی از اقدامات اصلی وزارتخانه، ذیل اولویت سوم (ایجاد شرایطی برای رشد) نشان دادهشده است.






بر اساس ابتکاری که فرماندار ایالت واشنگتن صورت داده است، مجموعهای با عنوان Results Washington ایجادشده است[۴۰] که ۵ هدف کلی متناسب با ۵ موضوع کلی ایالت (که تمام مسائلی که در ایالت واشنگتن طرح میشود و فرمانداری نیز با آنها در ارتباط است) در آن تعریفشده است.[۴۱] این ۵ حوزه عبارتاند از: «آموزش، اقتصاد، محیطزیست، امنیت و سلامت و ساختار دولتی»؛ قطعاً هر مقام مسئولی مانند آقای اینسلی[۴۲] علاقهمند به تحقق حداکثری اهداف خود در این ۵ حوزه است، اما آنچه مهم است نحوه مواجهه با این مسائل و تلاش برای مدیریت و درنهایت موفقیت در آنهاست؛ کاری که آقای فرماندار با ابتکار خود و با درگیر کردن تمام سازمانهای ایالت در دست انجام دارد. او برای هر حوزه، یک هدف و یک شعار تعیین کرده است: «آموزش در سطح جهانی، اقتصادی شکوفا، انرژی پایدار و محیطزیست پاک، جوامعی امن و سالم و دولتی کارآمد، مؤثر و پاسخگو».
ذیل اهداف، کمیتههای پیگیری از دستاندرکاران ایالت تشکیلشده[۴۳] و برای هرکدام از اهداف، زیرموضوعاتی تعریف و برای هر زیرموضوع نیز اقدامات و شاخصهای پیگیری تعیین میشوند. هر هدف، زیرموضوع و هر شاخصی مسئولی برای پیگیری و ثبت گزارش دارد و مجموع برنامه نیز زیر نظر فرماندار ایالت است. نهایتاً ۱۸۹ معیار و شاخص در این برنامه وجود دارد. این حجم شاخص و معیار قطعاً بدون داشتن یک برنامه منسجم و همهجانبه قابلیت پیگیری و ارزیابی نخواهند داشت. اما Results Washington دقیقاً برای ارزیابی نتایج برنامهها در ایالت ایجاد شده، بنابراین پیگیری اینهمه شاخص، ساختار جالبی باید داشته باشد. اجازه دهید با مراجعه به سایت Results Washington یکی از این اهداف را انتخاب و بررسی کنیم[۴۴]: به شکل زیر توجه کنید. ما هدف اول یعنی آموزش در سطح جهانی را مدنظر قرار دادیم.[۴۵]
در این ساختار که نقشه هدف[۴۶] نام گرفته است، سطر اول (رنگ آبی) هدف اصلی است که آموزش در سطح جهانی با ایجاد دسترسی و موفقیت است. ذیل آن سه زیرموضوع (رنگ سبز) تعریفشده: آموزشهای پیشدبستانی، نظام تحصیلی ۱۲ ساله و مقطع متوسطه. شاخصهایی برای هر زیر موضوع تعریفشده و این نقشه توسط یک کمیته هدایت میشود. زیرموضوعات و شاخصهای بیانشده در این صفحه دارای لینک به صفحاتی هستند که به صورتی جزئیتر آنها را بررسی و ردیابی میکند. در این صفحه، شاخص اول از زیرموضوع اول[۴۷] را انتخاب میکنیم. به صفحه دیگری منتقل میشویم که به طرز جالبی تمام نتایج بهصورت برخط نمایش داده میشوند، مثلاً در حال حاضر درصد دانشآموزان آماده شروع تحصیلات در ایالت ۴۴.۲ درصد است که بایستی تا اکتبر ۲۰۱۶ به ۴۴.۸ درصد برسد.
ذیل نمودار اصلی این صفحه، شاخصهای دیگرِ تعریفشده در زیرموضوع را بهاختصار آورده که به صفحه اختصاصی ردیابی نتایج آن، لینک دارد. تمام برنامههایی که در سطح ایالت در ۵ حوزه گفتهشده در حال اجرا هستند، در ساختار Results Washington به آنها اشاره شده است و نتایج این برنامهها و تأثیری که بر این ۵ هدف میگذارند، بهصورت برخط در حال ردیابی است.[۴۸]
۳- کارنامه سیاستی بوستون در سیاست پیشگیری از خشونت نوجوانان
کارگروه بینسازمانی برنامههای نوجوانان[۴۹] (IWGYP) ازجمله شاخههای اجرایی دولت آمریکا در سطح فدرال و ایالتی است که با هدف محور قرار دادن معضلات و مسائل نوجوانان در معرض خطر تشکیلشده است.[۵۰] پشتیبانی از سایتی به آدرس Youth.gov به عهده این کارگروه است و در آن عنوانهایی از مهمترین مسائل پیشروی نوجوانان در ایالاتمتحده (پیشگیری از خشونت، سلامت روانی نوجوانان، پیشگیری از مصرف مواد مخدر و…) وجود دارد.
شاید موضوعی مرتبط با نوجوانان نباشد که در این سایت به آن پرداخته نشده باشد. با مراجعه به اولین عنوان موضوعات در سایت یعنی «پیشگیری از خشونت در بین نوجوانان»[۵۱] با انجمنی آشنا میشویم با نام «انجمن ملی پیشگیری از خشونت نوجوانان»[۵۲] که شبکهای از جوامع و آژانسهای فدرال است. اعضای این شبکه باهم کار میکنند و همکاران را شناسایی میکنند (Discovery)، اطلاعات به اشتراک میگذارند (Develop) و ظرفیتهای محلی ایجاد میکنند (Locate) تنها با یک هدف: پیشگیری از شیوع خشونت در بین نوجوانان. انجمن در سال ۲۰۱۰ توسط اوباما و در نشستی که توسط خود او در واشنگتن برگزار شد، اعلام موجودیت کرد.
در نشست تأسیس این انجمن با حضور رئیسجمهور، مطابق روال اجرای یک سیاست ملی، ۶ شهر مختلف بهصورت آزمایشی انتخاب شدند تا برنامههای خود درزمینه موضوع نشست و انجمن را به اجرا گذاشته و نتایج آن را گزارش کنند تا در برنامههای بعدی اصلاح شود. بوستون یکی از این شهرها بود، شهری که البته پیشتر از سال ۲۰۱۰ هم سیاستها و برنامههایی با موضوع پیشگیری از خشونت نوجوانان به اجرا گذاشته بود. اما این بار عزمی ملی به پشتوانه این برنامه ایجادشده بود و فرصت خوبی بود برای نشان دادن ظرفیتهای شهر و مستندسازی اقدامات صورت گرفته. نشانه عزم جدی برنامه این بود که اوباما دو وزارتخانه دادگستری و آموزش را مسئول کرد تا تمامی ظرفیتهای خود را در این ۶ شهر بهکارگیرند.
نتایج اقدامات یکساله شهر بوستون از طریق سایت انجمن ملی قابلدسترسی است.[۵۳] طی یک سال و به اتکای تجربه قبلی شهر در اجرای برنامههای مرتبط، برنامهای تحت عنوان «برنامه جامع شهر درزمینه پیشگیری و کاهش خشونت نوجوانان» در ۸۱ صفحه تدوینشده است.[۵۴] از تجربه این شهر و این برنامه در یادداشتهای دیگری هم استفاده خواهیم کرد. اما آنچه در اینجا برای ما قابلتوجه و آموزنده است، ساختار جامع این سند سیاستی است. در این سند، صرفاً به ذکر کلیات و ضرورت برنامه اشاره نشده، بلکه اهداف، مراحل فرآیندی کار، خروجیها، ارزیابی عملکرد برنامه بهصورت شفاف و حتی به تفکیک سالهای اجرای برنامه، اشارهشده است. برای مثال در بخش اول سند نگاهی کلی به ساختار برنامه میاندازیم. در این بخش، با نمودارهایی ساده، ارتباط اهداف استراتژیک، بهخوبی نشان دادهشده است. به شکل زیر توجه کنید:
در این شکل، اصول اساسی برنامه که رویکرد جامع و متعادل، همکاری بین سازمانی و بینرشتهای جوامع، اولویتدهی به اقدامات دادهمحور و شواهدمحور و… است، نشان دادهشدهاند. در پایین شکل، اهداف استراتژیک در سه سطح تسهیل در ارتباطات بینسازمانی، تقویت و همکاری بینرشتهای در مراحل چهارگانه پیشگیری، مداخله، اجبار و مداخله مجدد و همچنین تقویت و گسترش مشارکت شهروندی با رویکرد کاهش خشونت نوجوانان، طبقهبندیشده است. همانطور که مشخص است، اهداف استراتژیک بهصورت بلندپروازانه انتخابشدهاند، اما هنر مدیران برنامهریز در تعیین دقیق زیرهدفها[۵۵] و اقدامات[۵۶] ذیل هریک، سال مورد نظر برای اجرای هر اقدام، شاخص عملکرد و حتی مسئول هر اقدام است. یکچهارم سند برنامه بوستون، در قالب جداولی دقیق، به شرح این اهداف و اقدامات متناسب هریک اختصاص دارد. هدف استراتژیک اول و چند زیر هدف متناسب با آن را در شکل زیر برای مثال آوردهایم:
مشاهده میکنید که هدف بزرگ «ارتباط و اشتراک اطلاعات» چگونه به اقداماتی قابلدسترس، شفاف و دقیق تبدیلشده است. عملکرد برنامه، تنها با ارزیابی اقدامات ذیل هر زیر هدف مورد سنجش قرار نمیگیرد، بلکه کل برنامه توسط کارگروهی متشکل از عناصر دانشگاهی و اجرایی شهر و با ارزیابی شاخصهای نتیجهای هفتگانه، همواره بررسی میشود؛ هفت شاخص که ذیل هرکدام تعدادی شاخص دقیقتر آمده است. برای مثال شاخص «فرصتهای مطلوب بیشتر برای نوجوانان» با استفاده سالانه از دادههای مدارس شهر و ارزیابی «افزایش در تعداد دانشآموزانی که به مدارس بوستون رفتهاند» مورد سنجش قرار میگیرد.
پرسشهایی برای بحث:
۱- در نمونه برنامههای میاندستگاهی، برای یک اولویت اصلی، نهاد هماهنگکننده مسئول، اقدامات، دستگاههای مجری، زمانبندیها، و شاخصهای مربوط به آن را در سایت ببینید.
۲- چه انواعی از شاخصها در نمونه برنامههای میاندستگاهی آمده است؟
۳- ردیابی برخط نتایج شاخصها در کیس Results Washington چه تأثیری در پیگیری این نتایج خواهد داشت؟ ناظرین اصلی به نظر شما چه کسانی هستند؟
۴- با مراجعه به سایت Results Washington هدف دیگری را همراه با زیرموضوعات و شاخصهای آن پیگیری کنید[۵۷].
۵- با مراجعه به بخش سوم سند برنامه شهر بوستون[۵۸]، فرآیند نوشتن برنامه را مشاهده کنید.
۶- در بخش پیوست ۸ سند فوق، انواع شاخصهایی که در هدف استراتژیک دوم تعیینشدهاند، مشخص کنید.
آیا شما در مورد مطالب این یادداشت، تجربه سیاستی دیگری (در داخل یا خارج از کشور) را سراغ دارید؟ درصورت تمایل، این تجربهها را در قسمت دیدگاه با ما در میان بگذارید تا با نام خودتان منتشر شود.
[۱] در کشور ما، معمولاً از برنامه اقدام، با نام «سند سیاستی» یاد میشود. البته برخی اسناد سیاستی ما کلان هستند و در آنها صرفاً به اصول و مبانی، چشمانداز، اهداف کلان و راهبردها اکتفا شده و فاقد برنامه (به معنایی که در این بخش خواهیم دید) هستند. به نظر میرسد چنین اسناد کلانی، تا زمانی که تبدیل به یک برنامه اقدام مناسب نشوند، قابلیت پیادهسازی نخواهند داشت و این هم جزئی از مسئولیت سیاستگذار است نه صرفاً مجری.
[۲] emergent
[۳] به فرایند شکلگیری این اولویتها، در یادداشت «تحلیل» پرداخته خواهد شد.
[۴] برای مطالعه بیشتر، به یادداشت «تحلیل»، به قسمت «بخشبندی جامعه» مراجعه کنید.
[۵] Goal
[۶] این اهداف پنجساله و برنامههای اقدام آنها، معمولاً هرسال بهروزرسانی میشوند و برای پنج سال پس آن اهداف جلو میروند. لذا همیشه اهداف پنج سال بعد را در نظر داریم و اینطور نیست که بعدازاینکه به پایان دوره پنجساله رسیدیم، اهداف بهروز شوند.
[۷] به این موضوع، در یادداشت «ساختار»، مفصلتر خواهیم پرداخت.
[۸] بخش خبر سایت «اتحاد آمریکا»، ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۵، لینک: https://goo.gl/9bRpiH
[۹] American Five Promise Alliance
[۱۱] Caring adults, Safe places, A healthy start, Effective education, Opportunities to help others
[۱۳] Multi-sector Alliance
[۱۴] http://www.americaspromise.org/program/gradnation
[۱۵] منبع:
The NSMC. (2011). Big Pocket Guide to using social marketing for behaviour change. London: NSMC, p.85.
[۱۶] Chlamydia
[۱۷] در «تعیین دامنه» (Scoping)، بر اساس منابع موجود و مبتنی بر میزان احتمال دستیابی به نتایج مورد نظر، تصمیم میگیریم که چه تیپ مداخلاتی را انتخاب کنیم.
[۱۸] SMART Goals :Specific, Measurable, Achievable, Realistic and Time-bound
[۱۹] HARD Goals :Heartfelt, Animated, Required, Difficult
[۲۰] Actions
[۲۱] Targets
[۲۲] در یادداشتی دیگر، بهصورت مفصل پیرامون ساختارهای مناسب برای اجرای سیاستها گفتگو خواهیم کرد. توجه کنید که برنامه اقدام، میتواند شامل یک سری بندهای الزامآور برای دستگاههای حاکمیتی و یک سری بندهای توصیهای برای هماهنگی و همراهی نهادهای داوطلب باشد. اگر نیاز به موارد الزامآور برای نهادهای غیرحاکمیتی باشد، معمولاً در سند اقدام، مسئولیت آن بر عهده نهاد قانونگذار (که خود، حاکمیتی است) گذاشته میشود.
[۲۳] سیاستهای تغییر رفتار، حتماً باید دارای ماهیتی تدریجی باشند و این موضوع در برنامه اقدام نیز منعکس شود. این تدریجی بودن، حداقل چند فایده عمده دارد:
- امکان یادگیری در عمل و کسب تجربه از طریق پروژههای آزمایشی (پایلوت)؛ قطعاً همهچیز در یک پروژه پیچیده اجتماعی، قابل پیشبینی و برنامهریزی نیست و بسیاری از مسائل در عمل فهمیده و آموخته میشود (رج: یادداشت «تحلیل»، شواهد و بینش).
- امکان انجام آسانتر موضوع در سطح محدود: کنترل و مدیریت راحتتر، نیاز به منابع محدودتر، شکست کمهزینهتر
- گفتمانسازی سیاسی: ایجاد الگوهای عملی موفق در سطوح محدود، زمینه را برای انتشار و گسترش بیشتر این موضوعات در میان سیاستمداران و جلب بیشتر اعتماد آنها فراهم میکند (رج: یادداشت «تحلیل»، خلق و انتشار دانش سیاستی)
- گفتمانسازی اجتماعی: تغییر ناگهانی رفتارها و ساختارهای اجتماعی که بر هنجارها، عادتها، منافع و… بناشدهاند، کار سادهای نیست. اجرای سیاستها در سطوح محدود، به تغییر تدریجی فضای جامعه و اجازه به آن برای خو گرفتن به گفتمان جدید کمک میکند. (رج: یادداشت «تحلیل»، پذیرش اجتماعی)
[۲۴] Evidence-based
[۲۵] Logic model
[۲۶] در یادداشت «تحلیل»، به روش تدوین اقدامات، مفصلتر پرداخته خواهد شد.
[۲۷] توضیحات بیشتر مربوط به انواع شاخصها و نحوه تهیه آنها در یادداشت «ارزیابی» خواهد آمد.
[۲۸] The Coalition: our programme for government
[۲۹] بهعنوان نمونه؛ «طرح کلان» دپارتمان فرهنگ، رسانه و ورزش (DCMS) در سالهای ۲۰۱۱-۲۰۱۵: https://goo.gl/1GuFWN
[۳۰] Cross Government Priorities: “Open Public Services”, “Social Mobility “, “Red Tape Challenge”, “Sustainable Development”, “The Compact”, “Efficiency and Reform”, “Civil Service Reform”.
[۳۱] Cabinet Office
[۳۲] نحوه تقسیمکار دپارتمانها در اولویت پنجم: «ایجاد دسترسی همگانی به خدمات عمومی»، در این لینک قابلمشاهده است: https://goo.gl/zNFuQB
[۳۳] Action Report
[۳۴] Red Tape Challenge: رفع مقررات و تشریفات زائد در امور اداری و کسبوکار
[۳۵] Department for Business, Innovation and Skills
[۳۷] Maximise women’s contribution and potential
[۳۹] لازم به ذکر است با مروری بر مطالب این سایت مشاهده میشود که اولویتهای ذکرشده در آن با اولویتهای مطرحشده در طرح کلان (که در سطور قبلی اشاره شد) کمی متفاوت هستند. این تفاوت، ناشی از نوع نگاه سیاستگذاری در انگلستان است، بدینصورت که اولویتهای حاکمیتی در طول دوره مورد بازبینی قرار میگیرد و بر اساس نیازها و مسائل جدید، بهروزرسانی شده و متعاقباً اقدامات حاکمیتی نیز در راستای اولویتهای بهروزشده مورد بازبینی قرار میگیرد. این امر نشاندهنده انعطافپذیری سیاستی در لایههای بالای حاکمیتی انگلستان است.
[۴۰] نتایج واشنگتن
[۴۱] http://www.results.wa.gov/what-we-do/measure-results
[۴۲] Inslee، فرماندار واشنگتن
[۴۳] بهطور متوسط در هر کمیته ۱۲ الی ۱۵ مدیر آژانس ایالتی حضور دارند، در هر کمیته یک مدیر بهعنوان دبیر کمیته انتخاب میشود.
[۴۴] http://results.wa.gov
[۴۵] از این آدرس برای ادامه بحث همراه شوید: https://goo.gl/xjTP7L
[۴۶] Goal map
[۴۷] افزایش سالانه ۲ درصد بین سالهای ۱۳-۲۰۱۲ تا ۱۶-۲۰۱۵، در کودکانی که آمادگی برای شروع دوره تحصیلی دارند (آمادگی اجتماعی، روانی، شناختی و…)
[۴۸] www.results.wa.gov/what-we-do/measure-results/world-class-education/goal-map
[۴۹] Interagency Working Group on Youth Programs
[۵۰] Interagency Working Group on Youth Programs. (2016, July 26). In Wikipedia, The Free Encyclopedia. Retrieved 06:08, August 21, 2016, from: https://goo.gl/8TXv3r
[۵۱] Violence prevention
[۵۲] The National forum on youth violence prevention
[۵۳] [۵۳] https://goo.gl/ZpEXKU
[۵۴] برای آشنایی بیشتر متن برنامه بوستون را از آدرس زیر دانلود و در ادامه کیس همراه ما باشید:
https://goo.gl/3Ef8v6
[۵۵] objective
[۵۶] activity
[۵۷] http://results.wa.gov
[۵۸] صفحه ۱۰ سند، به شرح فرآیند برنامهریزی اختصاص دارد.