علیرضا نفیسی، محسن اشعاری، سعید طهماسبی
[۱]امروزه درگیر ساختن، مراوده عمومی و کسب مشارکت شهروندان و حرفهایها، به جزء جداییناپذیر سیاستگذاری عمومی تبدیل شده است. با توسعه ارتباطات و رسانهها، روزبهروز مشارکت مردم، گروهها و اجتماعات در تعیین دستور کار سیاستی بیشتر شده است، طوری که شاید بتوان گفت بیشتر طرحها و سیاستهای جدید، برخاسته از یک مطالبه عمومی است که رسانهها و جامعه بهنحوی آن را به گوش سیاستمداران رساندهاند[۲]. ایجاد فضای بیان نظرات و اجازه به گروهها برای اینکه صدای خود را به مسئولان برسانند، گاه به صورت عامدانه و از سوی حکومت انجام میگیرد تا مسائل و راهحلها از متن جامعه بجوشد.
در اکثر سیاستهای عمومی که ما مخصوصاً در حوزههای اجتماعی مورد مطالعه قرار دادیم، حضور پررنگی از مراوده و مشارکت مردمی را مشاهده کردیم؛ در این نمونهها، علاوه بر تعیین مسئله و دستورکار سیاستگذاری، نقش بارز کمپینها و اجتماعات را در ساختارهای تحلیل، تصمیمگیری و اجرا نیز بهنحوی روزافزون میتوان مشاهده کرد. در کشور خودمان نیز به نظر میرسد هر گاه مراوده بخش عمومی با مردم بیشتر شده است، سیاستها به سمت موفقیت و کارآمدی بیشتر رفتهاند. با این حال، روند رسمیت بیشتر و تفویض حداکثری امور اجتماعی به دولتها، ظاهراً رو به افزایش است و این افزایش را هم دولت و هم مردم پذیرفتهاند.
درگیر ساختن افراد در فرایندهای سیاستی، مزایای مختلفی دارد:
- بدست آوردن بینش و اطلاعات مستقیم پیرامون نگرشها و سایر اقتضائات جامعه هدف
- افزایش مقبولیت و مشروعیت سیاستها و در نتیجه حمایت عموم در زمان اجرا
- افزایش کیفیت تصمیمات از طریق مراجعه به عقل جمعی
- افزایش آگاهیها و قدرت تفکر شهروندان در مورد مسائل کلان
- استفاده از ظرفیت شبکههای مردمی و اجتماعات برای نفوذ و گسترش سیاست
گاه بخش عمدهای از فرایند تصمیمسازی و کسب بینش و شواهد، از مراوده عمومی بدست میآید و عملاً فرایند تحلیل به صورت مشارکتی جلو میرود. قبل از انجام مراوده، باید به این موارد توجه کرد: هدف و نتایج واضح مورد انتظار از مراوده، افرادی که مراوده با آنها لازم است، تکنیک مراوده، تعیین و تأمین بودجه مراوده و ریسکهای مراوده کردن یا نکردن در یک موضوع خاص. برای داشتن یک مراوده خوب، باید بحثها روشن و ساده باشد و شرکتکنندگان به مشارکت بیشتر ترغیب شوند. برای شرکتکنندگان باید واضح باشد که ما دنبال چه هستیم و چگونه مراوده بر سیاست اثر میگذارد. همچنین باید سعی نمود فرایند مراوده شفاف و همراه با جمعبندی و اطلاعرسانی مناسب توافقات باشد، محیطی امن برای اظهارنظر مهیا شود، از مشارکتکنندگان به نحوی شایسته قدردانی شود و پس از تصمیمگیری، دلایل آن و اینکه چگونه مراوده در تصمیمگیری نقش داشته است، برای مشارکتکنندگان و عموم بیان شود. بهتر است فرایند مراوده، پیوسته و مستمر باشد و رابطه با مشارکتکنندگان حفظ شود. برای این کار میتوان از روشهای گوناگونی چون فرستادن گزارش گفتگو به مشارکتکنندگان، بهروز نگهداشتن آنان بهوسیله خبرنامهها و راهاندازی گروههای اینترنتی استفاده کرد.
هرگاه صحبت از مشارکت شهروندان به میان میآید، اغلب، مشارکت در مراحل تشخیص و تعیین مسائل و تصمیمسازی (و تا حدودی در مرحله تصمیمگیری، از طریق عضویت نماینده شهروندان در شوراهای تصمیمگیری) مدنظر قرار میگیرد[۳]. اما توصیه میشود که مدیران ذهن خود را توسعه دهند و در تمامی مراحل چرخه سیاستهای تغییر رفتار، از تهیه دستورکار، تحلیل و سیاستگذاری تا اجرا و کنترل، از مراوده عمومی استفاده نمایند. به شکل زیر نگاه کنید:
روشهای متنوعی برای مراوده وجود دارد که میتوان آنها را در این سطوح طبقهبندی نمود: اطلاعاتدهی، جمعآوری اطلاعات، مشاوره، درگیرنمودن، شراکت و تفویض اختیار؛ که بهترتیب در آنها، میزان و عمق مراوده، افزایش مییابد. باید توجه نمود که سطوح بالاتر مراوده، همیشه به معنای مراوده بهتر نیست و در هر مرحله چرخه سیاست، باید از سطح مراوده متناسب با همان مرحله استفاده نمود. خصوصاً میتوان گفت در مراحل اولیه سیاستگذاری، استفاده از مراوده و مشارکت، بیشتر توصیه میگردد.
همچنین مراوده عمومی با روشهای مختلفی قابل انجام است که این روشها با توجه به هدف، مخاطبان و شرایط زمینهای مراوده، تعیین میشود. برخی از این روشها عبارتاند از: گفتوگوی عمومی، مشاوره برخط (آنلاین)، گروههای متمرکز، آیندهشناسی ، ملاقاتهای شورایی و هیئت منصفه شهروندی. در هریک از این روشها، نحوه، تعداد مشارکتکنندگان، زمان و هزینه، سطح مراوده و میزان جدیت بحث تفاوت میکند و باید برگزارکنندگان مراوده با توجه به موضوع و شرایط، روش مناسب را انتخاب نمایند.
مطالعه بیشتر
سند دفتر کابینه انگلیس با عنوان « Effective public engagement» را مرور کنید[۴]:
۱- سطوح مراوده و تکنیکهای قابل استفاده در هر سطح را در شکل ۲ ملاحظه کنید.
۲- سطوح مراوده که در هر مرحله فرایند سیاستگذاری مناسبتر است، در شکل ۳ ملاحظه کنید.
۳- کدام سطح مراوده در شکل ۲ بیان شده، ولی در شکل ۳ رسم نشده؟ راهبرد اصلی در این سطح چیست؟ به این سطح در قسمت بعدی بیشتر خواهیم پرداخت
در نمونههای موردی مراوده عمومی، معمولاً به مفهومی به نام «کمپینسازی»[۵] برمیخوریم[۶]. هدف از ایجاد این کمپینها، افزایش آگاهیها و ترغیب نمودن عموم مردم در مورد پیامهای مد نظر سیاست عمومی است. همچنین از این طریق، میتوان مطالبه عمومی برای یک تغییر اجتماعی ایجاد نمود و از قدرت سیاسی و اجتماعی یک اجتماع مردمی نیز بهره گرفت. در برخی از مواقع نیز کمپینها توسط نهادهای مردمی و غیردولتی تشکیل میشوند. فارغ از اینکه این کمپینها توسط چه کسی ایجاد شده است، ماهیت کار آنها، ترغیب و ایجاد مطالبه مردمی است.
نمونه Think را به یاد آورید. در آن نمونه، دولت یک کمپین فراگیر با هدف پشتیبانی فرهنگی از سیاستهای کاهش تصادفات تشکیل داد که وظیفه آگاهیبخشی و اصلاح تصورات غلط و همراه نمودن مردم و جامعه را به عهده داشت. به نمونههای زیر که در آنها سیاست عمومی از طریق همکاری و مشارکت گسترده ذینفعان حاصل میشود، توجه کنید:
۱- تغییر برای زندگی: خوب بخور، بیشتر تحرّک داشته باش، بیشتر زندگی کن[۷]
در سال ۲۰۰۹، وزارت سلامت انگلستان طی تحقیقاتی اعلام کرد که چاقی از جمله معضلاتی است که سلامت خانوادهها را در سالهای آتی تهدید میکند. تحقیقات نشان میداد، حدود یک سوم کودکان و دو سوم بزرگسالان دارای وزن طبیعی نبوده و چاق محسوب میشوند. براساس برآوردها، با ادامه این روند تا سال ۲۰۵۰، این عارضه خطرناک، حدود نود درصد جمعیت بزرگسال کشور را درگیر میکرد.
در واکنش به این بحران، دولت، چشمانداز خود را چنین تعیین کرد: همه افراد قادر به حفظ وزن متناسب طبیعی خود باشند. براین اساس مقامات وزارت سلامت، بهدنبال ایجاد یک جنبش اجتماعی[۸] باهدف ترغیب هرچه بیشتر مردم برای اتخاذ سبک زندگی سالمتر بودند؛ لذا چنین برنامهریزی شد که تمامی ذینفعان نظیر دولت (سازمان ملی سلامت[۹])، بنگاههای کسبوکار، نهادهای خیریه، مدارس، خانوادهها و رهبران اجتماعات مختلف بتوانند نقش خود را در ارتقای رژیمهای غذایی و سطوح فعالیتی کودکان ایفا کنند.
این اقدام دولت که در قالب «بازاریابی اجتماعی» طراحی شده بود، با شکلگیری کمپینی با برند «تغییر برای زندگی»[۱۰] و شعار «خوب بخور، بیشتر تحرّک داشته باشد، بیشتر زندگی کن»[۱۱] آغاز بهکار نمود. علت نامگذاری برند و شعار کمپین چنین بود: براساس یافتههای تحقیقات پیشین، بهجای تمرکز بر عبارت چاقی، باید به پیامهای مثبت (در خصوص سبک زندگی سالم) اندیشید تا بتوان تغییرات اثربخشی در رفتار افراد جامعه ایجاد کرد. در این راستا، اولین گام کمپین نیز تلاش برای تغییر نگرش مردم به چاقی از
یک مبحث زیبایی به مسئله عمده سلامت بود.
هدفگذاری اولیه دولت در ابتدا بر کودکان ۵ تا ۱۱ سال متمرکز شد و بعدها والدین کودکان ۱ تا ۴ سال، والدین نوزادان بدوتولد و بزرگسالان ۴۵ تا ۶۵ سال را نیز دربرگرفت. این کمپین درصدد تشویق جامعه هدف برای پذیرش شش رفتار سالم جهت دستیابی به وزن متناسب و حفظ آن بود:
- ۵ واحد در یک روز[۱۲]: پیشنهاداتی برای خوردن ۵ واحد میوه و سبزیجات در روز
- احتیاط در مصرف نمک[۱۳]: توصیههایی برای کاهش مصرف نمک در طول روز و رساندن میزان مصرفی آن به زیر ۶ گرم به ازای هر نفر
- کم کردن چربی: اطلاعاتی در خصوص چربیهای موجود (بهویژه اشباع) در غذاهای مختلف و راههای کاهش مصرف آن
- جایگزینهای شکر[۱۴]: اطلاعاتی در رابطه با شکر موجود در غذاها و پیشنهاد جایگزینهای سالمتر
- انتخاب مشروبات با درصد الکل کمتر[۱۵]: راههای کاهش مصرف این مشروبات در بزرگسالان
- تحرّک و ورزش روزانه: پیشنهاد روشهایی ارزان و آسان برای ورزش و تحرّک روزانه کودکان و بزرگسالان
در این راستا، وبسایتی[۱۶] ایجاد شد که در آن، پیشنهادات کمپین برای هر فرد جهت رسیدن به سلامت جسمی ارائه گردد؛ از جمله میتوان بدین موارد اشاره نمود: ارائه جعبه ابزار[۱۷] اصلاح عادت غذایی بزرگسالان و کودکان (نظیر کاهش مصرف نمک، شکر و چربی، پیشنهاد میوهها و سبزیجات سالم و…)، ارائه لیست مکانهای ورزشی رایگان و در دسترس برای افراد، پیشنهاد روشهای ورزشی جالب و جذاب، ارائه نرم افزارهای رایانهای و موبایلی برای افزایش تحرّک و اصلاح رژیم غذایی، ارائه لیست برندهای غذایی سالم، اطلاعرسانی برنامههای جمعی ورزشی در مناطق مختلف و… .
همچنین این کمپین تعداد شش برند فرعی را برای تمرکز بر مسائل جزئیتر مربوط به تغذیه و ورزش همگانی ایجاد کرد: «دوچرخهسواری برای زندگی»[۱۸]، «صبحانه برای زندگی»[۱۹]، «بیایید با change4life همراه شویم»[۲۰]، «بازی برای زندگی»[۲۱]، «شنا برای زندگی»[۲۲] و «پیادهروی برای زندگی»[۲۳].
افزون بر این، کمپین chage4life، رویکرد «بازاریابی یکپارچه»[۲۴] را برای پیادهسازی سیاستهای خود اتخاذ کرد و در این مسیر از کانالهای متعدد بازاریابی نظیر تلویزیون (پشتیبانی مالی کانال چهار تلویزیون انگلستان، تبلیغات تجاری تلویزیونی) و رادیو، رسانههای دیجیتال (بازاریابی از طریق وب سایت و ایمیل، تبلیغات رسانه اجتماعی)، بازاریابی مستقیم (ارتباط با مخاطب بهصورت آنلاین و آفلاین)، ارتباطات عمومی، بازاریابی مشارکتی (ایجاد و انتشار پیامها از طریق همکاران کمپین) و ارتباطات متمرکز بر ذینفعان (ارائه اطلاعات لازم به معلمان مدارس و متخصصان بخش سلامت) بهره گرفت.
این کمپین علاوه بر بهرهبرداری از روشهای متعدد بازاریابی برای ترغیب مخاطب، نهادهای مختلف ملی و محلیِ مرتبط را بهعنوان میانجی در این امر درگیر کرد. براساس مدل بازاریابی کمپین، در گسترش جنبش اجتماعی ضد چاقی، هرکسی که بهنوعی در جلوگیری از پدیده چاقی ذینفع است (نظیر معلمان، متخصصان سلامت، گروههای اجتماع محور، مقامات محلی، مدارس، سازمانهای سلامت و بخشهای داوطلبانه، بنگاههای کسبوکار، خیریهها و سایر افراد جامعه) باید نقش خود را ایفا کنند. لذا کمپین بهطور همزمان سه اقدام «فعال نمودن کلیه دستگاههای دولتی»، «بهکارگیری حامیان محلی و منطقهای» و «شکلدهی همکاریها با سازمانهای غیردولتی و بخشهای تجاری» را در اولویت کاری خود قرار داد. برخی نتایج راهبرد مذکور چنین بود:
– جلب مشارکت بیش از ۲۰۰ بنگاه کسبوکار: براساس تصمیمات دولت، تمامی شرکتهایی که تمایل به همکاری ملی دارند، باید تعهدات مورد نظر کمپین را بپذیرند تا مهر تأیید وزارت سلامت را داشته باشند. این همکاران ملی، شرکتهای مختلف تجاری، صنعتی، تبلیغاتی و رسانهای را شامل میشوند. عمده همکاریهای این بنگاهها در رابطه با کمپین به شرح ذیل است: تأمین میوه و سبزیجات ارزان قیمت، ترویج برند کمپین در فروشگاهها، فروش دوچرخههای خانوادگی با قیمت مناسب، حمایت از فعالیتهای جمعی ورزشی نظیر دوی ماراتن لندن، تأمین مالی باشگاههای صبحانه[۲۵]، تأمین مالی شنای رایگان برای عموم مردم، تولید و پخش برنامههای تلویزیونی (درخصوص چگونگی تغییر سبک زندگی مردم)، تبلیغات بازیهای ورزشی و ترویج برندهای فرعی کمپین. علاوه بر موارد فوق، اتحادیه امور تبلیغاتی انگلستان، متعهد به ایجاد کنسرسیومی برای ترویج موضوعات کمپین شد که ارزش مالی آن بالغ بر ۲۰۰ میلیون پوند (در طول چهار سال) برآورد میشد.
– توسعه همکاریهای محلی و منطقهای: کمپین بهمنظور درگیر کردن سازمانهای سلامت منطقهها و نیز همکاران محلی، منابع و امکانات ویژهای را درنظر گرفت. تنوع منابع پیشنهادی کمپین، همکاران محلی و منطقهای را قادر ساخت تا محصولات جدید و مختلفی را مطابق با نیازها و مسائل منطقه، طراحی کنند. علاوه بر این، صندوقی با آورده یک میلیون پوندی شکل گرفت و از همه همکاران محلی و منطقهای دعوت شد تا برای جذب این منابع مالی، در قالب مناقصهای، طرحهای پیشنهادی خود را از طریق اداره سلامت راهبردی[۲۶] منطقه خود ارائه نمایند. در همه این طرحها باید مدل بازاریابی یا ارتباطات کمپین، جهت تأمین نیازهای محلی بهروشنی تبیین میشد. همچنین لازمه پذیرش نهایی در این مناقصه، تضمین اجرایی شدن طرحها توسط مدیر ارتباطات اداره سلامت راهبردی منطقه و مدیر منطقهای سازمان ملی سلامت بود. نمونههایی از طرحهای پذیرش شده بدین شرح است: داستانهای کمدی و طنز کمپین (جهت انتشار در مدارس ابتدایی، اتاقهای انتظار پزشکان و بخشهای بستری بیمارستان) در منطقه شمال شرق انگلستان؛ کمپین ارتباطی نمایش میوهها و سبزیجات سالم[۲۷] (در خردهفروشیهای مستقل و فروشگاههای غذایی) در منطقه جنوب غرب انگلستان؛ نصب چادرهای کمپین برای جشنوارههای بزرگ تابستانی لندن؛ و اعطای جایزهی «در خارج از خانه غذا بخور، بهتر غذا بخور»[۲۸] به رستورانها وکافیشاپهای منطقه جنوب شرق انگلستان.
– جلب مشارکت خیریههای سلامت: کمپین، بهمنظور یکسانسازی پیامهای موجود درخصوص مخاطرات عارضه چاقی، از سه نهاد خیریه مرتبط نظیر مرکز تحقیقات سرطان انگلستان، بنیاد قلب انگلستان و مرکز دیابت انگلستان درخواست کرد که کمپین خود را در پشتیبانی از کمپین مذکور راهاندازی کنند. همچنین از آنها خواست تا دراین راستا از یک زبان واحد استفاده نموده و نیز گزارههای کلیدی خود را مشابه با گزارههای کمپین دولت تنظیم کنند. از جمله این گزارهها عبارت است از: «۹۰ درصد کودکان ما در بزرگسالی، ممکن است میزان خطرناکی از چربی را در بدن خود ذخیره کنند» و «احتمال ابتلای کودکان به دیابت نوع ۲، بیماریهای قلبی و سرطان بیشتر است و حتی ممکن است عمر خود را کوتاه کنند».
– جلب مشارکت ۲۵۰۰۰ حامی محلی: حامیان محلی، افرادی بانفوذ از جامعه (نظیر گروههای داوطلبانه، خیریهها و باشگاهها) هستند که در شکلدهی رفتار جامعه تأثیرگذارند. این افراد در تعاملات خود با گروههای مختلف اجتماعی، پیامهای مورد نظر کمپین را در خصوص ارتقای سبک زندگی سالم ترویج میدادند.
– همراه نمودن معلمان و متخصصان سلامت: کمپین، این افراد را مسیرهای دسترسی به خانوادهها میدانست و بر این اساس سعی داشت نیازهای آموزشی سلامت خانوادهها را از طریق آنها تهیه و ترویج دهد. همچنین برای مهم نشان دادن اقدامات کمپین به این افراد، بالاترین مقامات کشوری در حوزههای پزشکی، پرستاری و آموزش، به کارمندان خود اعلام کردند که همگی از گسترش این جنبش اجتماعی پشتیبانی کنند. از جمله اقدامات این افراد میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: تهیه بیش از شش میلیون محتوای آموزشی توسط پزشکان برای کمپین، ارتقای منوی غذایی مدارس با میوه و سبزیجات و ارتقای مشارکت خلاقانه دانشآموزان در ترویج ارزشهای کمپین در قالب شعر، موسیقی و ادبیات.
– شناسایی و فعالسازی سفیران کمپین[۲۹]: سفیران کمپین شامل افراد یا سازمانهایی (نظیر همکاران ملی، حامیان محلی، مدیران عامل خیریهها، مقامات ارشد پرستاری، رهبران اجتماعها، روزنامهنگاران و هنرمندان مشهور) است که حاضر به حمایت و تأیید کمپین و افزایش اعتبار پیامهای آن بودند.
– توسعه برند کمپین از طریق بخش خصوصی: تحقیقات پیشین کمپین نشان داده بود که مردم رغبت چندانی به برندهای دولتی نداشته، بلکه بیشتر متمایل به برندهایی هستند که فکر میکنند متعلق به عموم جامعه است. بر این اساس، از همان ابتدا شرکت تبلیغاتی بینالمللی «M&C Saatchi» بهعنوان همکار اصلی دولت برگزیده شد و مقرر گردید برند کمپین، توسط شرکت مزبور ایجاد شده و کلیه فعالیتهای ترویجی برند نیز از طریق این شرکت صورت گیرد.
پرسشهایی برای بحث:
۱- به نظر شما کدام یک از ذینفعان، بیشترین نقش را در تحقق اهداف کمپین ایفا نمودند؟
۲- آیا ذینفعان دیگری نیز میتوانید ذکر کنید که بتوانند در ترویج پیامهای کمپین مشابهی در ایران تأثیرگذار باشند؟
۳- همانطور که در مثال مشهود است، از اهرمهای قانونی و حقوقی چندانی برای درگیر نمودن ذینفعان استفاده نشده بود و با این وجود، کمپین در جلب مشارکت موفقیت چشمگیری داشت. تحلیل شما در علل موفقیت کمپین چیست (برای هر ذینفع، ممکن است دلایل مختلفی برای همکاری وجود داشته باشد)؟
۴- بهنظر شما در ایران برای جلب مشارکت ذینفعان دولتی و غیردولتی در همین موضوع چاقی از چه اهرمهایی باید استفاده شود؟
۲-تهیه استراتژی از طریق جمعکردن بینش از ذینفعان مختلف یک موضوع
وزارت کودکان، مدارس و خانوادهها (DCSF[30]) کشور انگلستان، سندی در سال ۲۰۰۸ منتشر کرد با عنوان «بازی عادلانه»[۳۱] که بعدها در برنامهای با سرمایهگذاری ۲۲۵ میلیون پوندی برای گسترش فضاها و امکانات تفریحی کودکان و نوجوانان با عنوان «برنامه کودکان»[۳۲]، از آن استفاده شد. هدف این سند که از آن با عنوان سند مشورتی[۳۳] نیز یاد میشود، تحقیق درباره بینش ذینفعان اصلی موضوع (شامل کودکان و نوجوانان، قدرتهای محلی مثل شهرداریها و گروههای فعال در زمینه کودکان مثل مهدهای کودک) و اخذ پیشنهادات آنها برای گسترش فضاهای بازی و ترویج بازی میان کودکان بود.
درباره این سند و برای تهیه آن، دو دیدگاه وجود داشت؛ اولی بر این تأکید داشت که برای این کار بایستی به نظرات کودکان و نوجوانان رجوع نمود و دیدگاه دیگر به ارتباط با ذینفعان دیگر موضوع و استفاده از نظرات آنها توجه داشت. اقدامات زیادی هم مبتنی بر این دو دیدگاه صورت گرفت که از آن جمله میتوان به ایجاد ابزاری وبمحور برای کودکان به منظور طراحی محل بازی مورد علاقه خود یا انتشار اسناد مشورتی (در قالب نسخههای دیجیتال و کاغذی) و یا برگزاری چند دوره نشست با حضور ذینفعان دیگر اشاره کرد.
در این موضوع از ظرفیت اداره مرکزی اطلاعات انگلستان یا COI (که مرکزی تخصصی، وابسته به دولت و فعال در حوزه ارتباطات و بازاریابی اجتماعی است) برای برگزاری این نشستها استفاده شد. برای مثال یکی از این نشستها با حضور کارمندان محلی وزارتخانههای فرهنگ، رسانه و ورزش (DCMS[34]) و DCSF برگزار شد و هدف از آن، افزایش دانش کارکنان برای پشتیبانی از قدرتهای محلی برای کمک به تهیه سند مشورتی بود. سه نشست دیگر از این سری برنامهها توسط COI در سراسر انگلستان برگزار شد و در آنها، ذینفعان مختلفی مرتبط با حوزههای حملونقل، برنامهریزی شهری، خدمات کودکان و پارکها شرکت داشتند. هدف از این نشستها نیز افزایش آگاهی عمومی درباره این سند و اقدامات سیاستی در این خصوص برای بهتر شدن استراتژیها در حوزه تفریح و مکانهای تفریحی کودکان بود.
در ارتباط با اهمیت برنامهریزان شهری در توسعه و ایجاد مکانهای تفریحی برای کودکان، ۵ نشست با حضور افرادی از بخشهای برنامهریزی قدرتهای محلی برگزار گردید که هدف از برگزاری این نشستها، اطلاع از دیدگاههای آنان درباره چگونگی ایجاد و گسترش مکانهای تفریحی و جایگاه این موضوع در برنامهریزیهای بلندمدت شهری و همچنین شنیدن نقطه نظرات و نیازهای آنان درباره این موضوع بود.
بینشهای اخذ شده از این نشستها، نهایتاً منجر به تدوین سند سیاستی «استراتژی بازی»[۳۵] شد که در انتهای سال ۲۰۰۸ منتشر شد. این سند منعکسکننده مسئولیتها و تعهدات دولت برای ایجاد دیدگاه مثبت عمومی به تفریح کودکان از طرفی و گسترش مکانهای تفریحی از طرف دیگر بود و در همین راستا در آن، قول به ایجاد ۳۵۰۰ مکان تفریحی جدید (یا بازسازی شده) برای کودکان از طرف مسئولین محلی داده شد.[۳۶]
پرسشهایی برای بحث:
در این نمونه، چند نوع نشست برای مراوده عمومی قابل مشاهده است؟ از مشارکت چه ذینفعانی و در کدام مرحله استفاده شد؟
۳- مراوده اینترنتی
در سال ۲۰۰۸، دولت مایل بود تا دیدگاه مردم و ذینفعان را در خصوص استراتژی انرژیهای تجدیدپذیر که در ارتباط با هدفگذاری سال ۲۰۲۰ اتحادیه اروپا برای انرژیهای تجدیدپذیر در حال تدوین بود، بداند.
به دلیل پراکنده بودن ذینفعان و نیز طبیعت موضوع، برنامه مراودهای ترتیب داده شد با تمرکز بر سازوکار پاسخدهی. برای این منظور وبسایتی توسط تیم فنی COI طراحی شد تا با ایجاد امکان مشاهده و دانلود اسناد مشورتی برای ذینفعان و عموم مردم، پاسخهای آنها به سوالات موجود در این اسناد را به صورت آنلاین دریافت کند.
ذینفعان اصلی با ایمیلهایی که به صورت مستقیم دریافت کردند، از این اقدام مطلع شدند. از طرفی وبسایت نیز به صورت عمومی در دسترس همگان و در موتورهای جستجو و همچنین سایت وزارت انرژی و تغییرات اقلیمی(DECC)[37] قابل دسترسی بود. همچنین روشهای دیگری برای دریافت پاسخها از طریق ایمیل و پست نیز پیشبینی شد.
پیرو اعلام عمومی برای دریافت پاسخها و نظرات عمومی در خصوص این موضوع، COI شورایی برای تحلیل و بررسی نتایج پاسخها تشکیل داد تا بتواند نهایتاً گزارشی در این خصوص به دپارتمان مشورتی DECC ارائه کند. در تصویر زیر نمایی از این وبسایت را مشاهده میکنیم.
نهایتاً تعداد ۷۵۰ پاسخی که جمعآوری شد مورد بررسی قرار گرفت و گزارش نهایی آن به DECC برای تدوین استراتژی انرژیهای تجدیدپذیر کمک کرد. همچنین این تجربهای شد برای این سازمان تا برای موضوعات بعدی خود در خصوص بحث بهرهوری انرژی[۳۸] نیز از برنامههای مشابه استفاده کند.[۳۹]
بیشتر ببینید: برنامه We the People در ایالات متحده امریکا، نمونه دیگری از مراوده اینترنتی است. با مراجعه به سایت آن[۴۰]، گامهای آن را ببینید. به نظر شما راهاندازی چنین سایتی در ایران، چه چالشهایی را به همراه خواهد داشت؟
آیا شما در مورد مطالب این یادداشت، تجربه سیاستی دیگری (در داخل یا خارج از کشور) را سراغ دارید؟ درصورت تمایل، این تجربهها را در قسمت دیدگاه با ما در میان بگذارید تا با نام خودتان منتشر شود.
[۱] مطالب این بخش، از بخش هفتم کتاب «درآمدی بر مدیریت سیاستهای تغییر رفتار» برداشت شده است و بیشتر سعی شده با استفاده از نمونههای موردی آموزشی، توسعه داده شود. برای مطالعه بیشتر به منابع آن کتاب مراجعه فرمایید.
[۲] نقش رسانه در این فرایند بسیار کلیدی است و معمولاً این رسانه است که در میان جامعه ایجاد مطالبه برای دستور کار سیاستی میکند. لذا مشارکت مردم در دستور کار سیاستی، یک فرایند کاملاً خودجوش و دموکراتیک نیست، بلکه معمولاً توسط صاحبان رسانه قابل جهتدهی است.
[۳] برای اشاره به این موضوع، عمدتاً از public participation استفاده میشود و همانطور که توضیح خواهیم داد، public engagement، اعم از آن است.
[۴] Central Office of Information (COI). (2009). Effective public engagement. Cabinet Office, COI: https://goo.gl/8oTKFv
[۶] باید توجه کرد که کمپینها همیشه مردمی و غیردولتی نیستند و اتفاقاً در بسیاری از موارد، کمپین توسط خودِ بخش عمومی ایجاد میشود.
[۷] منابع:
NHS, UK. (2016, February 15). Change4Life. Retrieved from Change4Life: https://www.nhs.uk/change4life-beta
UK Department of Health (DH). (2010). Change4Life One Year On. London: UK Department of Health (DH).
[۸] societal movement
[۹] NHS
[۱۰] Change4Life
[۱۱] eat well, move more and live longer
[۱۲] ۵ a Day
[۱۳] Watch the salt
[۱۴] Sugar swaps
[۱۵] Choose less booze
[۱۶] https://www.nhs.uk/change4life-beta
[۱۷] Toolkit
[۱۸] Bike4Life
[۱۹] Breakfast4Life
[۲۰] Let’s Dance with Change4Life
[۲۱] Play4Life
[۲۲] Swim4Life
[۲۳] Walk4Life
[۲۴] integrated marketing
[۲۵] Breakfast clubs
[۲۶] strategic health authority (SHA)
[۲۷] healthy fruit and vegetable displays
[۲۸] Eat Out Eat Well Award؛ در این طرح، به غذافروشانی که امکان انتخابهای سالمتر را برای مشتریان خود فراهم میسازند، جایزه داده میشود؛ www.eatouteatwell.org
[۲۹] Change4Life ‘Ambassadors’
[۳۰] The Department for Children, Schools and Families -DCSF
[۳۱] این سند را میتوانید از این آدرس دانلود و مطالعه نمایید: https://goo.gl/muEzWr
[۳۲] The Children’s Plan
[۳۳] consultation
[۳۴] Department for Culture, Media and Sport
[۳۵] The Play Strategy
[۳۶] نمونه موردی برگرفته از سند زیر است:
Central Office of Information (COI). (2009). Effective public engagement. Cabinet Office, COI
[۳۷] Department of Energy and Climate Change
[۳۸] energy efficiency
[۳۹] نمونه موردی برگرفته از سند زیر است:
Central Office of Information (COI). (2009). Effective public engagement. Cabinet Office, COI
[۴۰] https://petitions.whitehouse.gov/